مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : پکیج جامع احادیث نهج البلاغه
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 110
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
این پکیج شامل 52 فایل Word است که شامل احادیث نهج البلاغه به همراه تفسیر آن میباشد
تعداد کل صفحات 110 صفحه
بخشی از متن :
مردم از ديدگاه حضرت على (ع) ايجاد زمينههاى مشاركت مردم در عرصههاى اجتماعى و سياسى فرهنگى، تأمين خواستههاى مشروع مردم و دفاع از حقوق اساسى و عمومى مشروع، شاخص زير بنايى مردم گرايى را شكل مى دهند.يك فرد يا يك نهاد در صورتى مى تواند در ادعاى مردم گرايى خويش صادق باشد كه در رعايت محورهاى ياد شده متعهد بوده و تلاش پر بار در گشودن فضاهاى متناسب ابعاد ياد شده انجام دهد.
مردم گرايى يك ارزش اجتماعى در جوامع بشرى متبلور است و نهادهاى اجتماعى در تشكيل آن تلاش مى كنند و بلكه فراتر از ارزش اجتماعى يك آرمان، و ايده به شمار مى آيد و نهادهاى سياسى يكى از امتيازهاى خويش را مردم گرايى مى دانند.
نهاد دين و نيز رهبران دينى به خصوص انبيا و ائمه عليه السلام مظهر ارزشهاى الهى و انسانى مى باشند و به هيچ ارزشى از ارزشهاى اجتماعى بى تفاوت نمىتوانند باشند. زيرا كه دين تبلور ارزشها و شكوفايى استعدادها و رشد و بالندگى است. به همين جهت دين و رهبران دينى با بها دادن به اين ارزشها بيشترين تلاش را در اين راستا دارند و به لحاظ ارج نهادن به اين نوع ارزشها همواره بازتاب آن نيز در جامعه نسبت به آنان مشاهده مىشود، كه رهبران دينى انبيا و جانشينان آن محبوبترين و با نفوذترين انسانهاى جامعه مى باشند و گوى سبقت را در جذب قلبها ربودهاند و فروغ نفوذ آنها هر روز فروزانتر از گذشته مىدرخشد. رهبران الهى بخصوص رسول الله عليه السلام بيشترين نفوذ و محبوبيت را دارد و در بين جانشينان وى(دوازده امام) امام على عليه السلام بيش از ديگران مظهر ارزشهاى اجتماعى مى باشد.
مردم از ديدگاه على عليه السلام امام على عليه السلام كه از لحاظ انديشه افزون بر انديشه و تفكر انسانى، متصل به مبدأ وحى الهى مى باشد. از لحاظ ديدگاه و ايده در اين راستا نوع گرايى و مردم گرايى خويش را به عنوان يك ايده و ارزش دينى و انسانى مطرح مىنمايد. در بخشى از فرمايش خويش به امام مجتبى مى فرمايد: فرزندم خود را معيار عمل خويش با مردم قرار ده. آنچه براى خودت خوشايند است بر مردم نيز روا بدار و از آن چه گريزان هستى بر مردم مپسند. همان گونه كه ستم بر خويش روا نمى دارى بر مردم نيز ستم مكن. با مردم به نيكى رفتار كن همان گونه كه دوست دارى با تو به نيكى رفتار كنند. هر رفتارى كه در حق خود بر نمىتابى بر ديگران نيز خوش مدار. آنچه بر خود مى پسندى بر ديگران نيز بپسند. آنچه نمى دانى به زبان نياور گر چه دانستههاى تو اندك باشد و گفته كه نمى پذيرى درباره تو گفته شود به ديگران مگو . (1)
و نيز به استاندار مصر مالك اشتر نخعى هنگام گسيل ايشان به آن ديار فرمان مى دهد، با مردم با كمال ملاطفت و مهربانى برخورد كند، با مردم منصفانه رفتار كند: انصف الناس. (2) قلب خويش را پر كن از محبت و رأفت مردم. « و اشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة لهم » . با مردم به گونه حيوان درنده كه دريدن آنان را مغتنم مى داند برخورد مكن زيرا مردم به دو گروهند يا برادر دينى تو و يا همانند تو انسان هستند:فانهم صنفان اما اخ لك فى الدين او نظير لك فى الخلق. (3) مردم گر چه در باورهاى دينى با تو همگام نبوده و دگر انديش هستند، ليكن بر خورد تو با آنها بايد انسانى باشد.اين محور پيام امام همام خطاب به والى مصر و نماينده دولت است . دولت مظهر قدرت و سطوت و قهر و غلبه است و چه بسا در مواردى بى جا از قدرت قهريه و خشونت بهره ورى مى نمايد.امام با صدور اين پيام اين چنين قوه مديريت جامعه را به عطوفت و مهربانى و تجلى اين ارزش فرا مى خواند و بگونهاى اين ارزش را متبلور مى نمايد كه جامعه دينى و غير دينى را پوشش مى دهد و به صورت فراگير فرمان مهربانى صادر مى كند.
جامعه دينى تبلور مهربانى است و خشونت در نهاد سياسى اسلام و ارزشهاى اجتماعى دينى جاى پا ندارد. خشونت و شمشير دين 'برابر مردم دين باور و حتى مردم غير دينى نيست . تيغى كه دين به دست رهبران الهى مى دهد براى مبارزه با تباهى و آلودگىهاى واگير است.نه براى چالش و مقابله با مردم.تيغ دين همانند تيغ يك جراح و پزشك مهربان و آگاه و درد آشنا است.دين الهى هيچ گاه مقابل و رو در روى مردم نيست تا نيازى به شمشير در استقرار آن باشد. جامعه دينى تبلور صميميت و مهربانىهاست كه در سايه آن ارزشهاى انسانى و الهى به بار مى نشيند.استقرار دين برخواسته از نهاد فطرت و خواستههاى فطرى و مهر و صميميت است نه خشونت كه از خشونت ' پيوند ساخته نيست.
امام على عليه السلام خود مظهر اين ارزش است.در تمام زندگى با مردم با ملاطفت و مهربانى و مردم دارى برخورد مى كند.امام به مردم ارزش مى نهد در مقابل حقوق اجتماعى آنان و حقوق اساسى مردم ' سخت پر تلاش و حساس است و خود را متعهد در راستاى آماده سازى بسترها براى تأمين حقوق انسانى مردم مى داند.
در فراز و نشيب زندگى امام كه از تفاوتهاى چشمگير خانه نشينى تا اوج دوران زمامدارى، اين ارزشها متبلور است.در جنگها، صلحها، و موضعگيرهاى امام، تلاش جهت زدودن خشونت از چهره دين و جامعه دينى و بارور نمودن ايجاد ارتباط و انس و صميميت مى باشد. امامى كه در برابر اشك سوزان يتيم زانو مى زند و در برابر ناتوانى بيوهگان خود را نا آرام و بى تاب مى بيند. و براى به خطر افتادن و امنيت زن يهودى كه در تعهد اسلام مى زيد، آنچنان آشفته مى شود كه مرگ را براى انسان غيرتمند آرزو مى كند. (4) در جنبه عملكرد ' امام در طول زندگى به خصوص در دوران زمامدارى خويش اين حقيقت را متجلى ساخته است.
امام مردم را محور حكومت مى داند و حكومت را در راستاى تحقق ارزشهاى الهى و تأمين خواستههاى مردم شكل مى دهد.هيچ گاه حكومت را تحميل بر مردم نمى دانست، گر چه از ديدگاه امام كه ديدگاه حق است حكومتدارى خويش را از جانب خدا بر مردم مشروع و روا مى دانست.ليكن در استقرار اين ارزش هيچ گاه تحميل را بر مردم روا نمى دانست و در پذيرش حكومت رضايت مردم را زمينه ساز اساسى ' باور داشت.بدين سبب بر مشاركت و بيعت مردم با حكومت اهتمام مى ورزيد، كه حكومت ولو حق مدار باشد اگر مردم خواهان آن نباشند، مستقر و پايدار نخواهد شد. بدين جهت بر رضايت و مشاركت مردم پا فشارى دارد.مى فرمايد بيعت مردم بايد از صميم دل و رضايت خاطر باشد: و لا تكون الا عن رضا المسلمين. (5) و نيز مى فرمايد: من ايدهام همان خواستههاى مردم است: الا و انه ليس لى امر دونكم. (6) بازتاب اين بخش از نوشتار ' اين پيام را ندا مى دهد كه چهره على عليه السلام بخصوص در دوران حكومت دارى يك چهره مردمدار و صميمى و مهربان است. امام در زندگى فردى و اجتماعى خويش بدور از هر گونه خوشنت، بهرهورى از نيروى قهريه براى تحقق ارزشها مىباشد.
امام صميمىترين زمامدار و مردمىترين حكومت مدار است و در متجلى نمودن اين ارزشها از پا نمى نشيند.امام عليه السلام از بكارگيرى اهرم فشار و خشونت در برابر مردم ' گريزان است و هيچ گاه حتى ارزشهاى دينى را با قهر خشونت در برابر عموم مردم مستقر نمى سازد .
البته بايد به اين نكته اشاره شود كه تلاش براى استقرار مردمدارى ناسازگار با خشونت و بهره ورى از نيروى قهريه در موارد لازم نمى باشد. امام حق مدار در معيارها و مردم مدار در تأمين خواستههاى مشروع مردم است.
در عين حال در برابر شاخصهاى فساد و تبهكارى سخت خشن بوده و ريشههاى فساد را با طرفندهاى گوناگون حتى با تيغ جراحى و خشونت ريشه كن مى كند. امام عطوف و مهربان و مردم دار همان امامى است كه از شمشيرش خون سران كفر و فساد نفاق مى چكد و بغض كينه وى در قلبهاى تنگ و ديدگان كور آنان موج مى زند. كه اگر در جاذبه افراد ' سر آمد است ' در دافعه نيز الگوى همگان است. محور عطوفت و مردم دارى با محور خشونت در موارد لازم كه موارد بسيار اندك هم مى باشد، نبايد آميخته شود و بين اين دو ناسازگارى وجود ندارد. همان گونه كه خشن و دل سخت معرفى كردن امام چهره واژگون از امام است، نفى خشونت و قهريه از امام همام نيز واژگونى ديگرى است كه هر دو ناشى از كژانديشى و سوء برداشت و نگرش يك سويه مى باشد .
چهره على قدردان حضور مردم در صحنههاى اجتماعى و سياسى است. و اين موضوع از اين جهت حايز اهميت است كه چهره امام را برخى گريزان از مردم و يا گلايهمند و يا بى تفاوت نسبت به مردم مطرح مى نمايند.اين موضعها با چهره عطوف امام ناسازوار است.امام در اظهارات خويش به خصوص در خطابههاى خويش مانند خطبه 27،گاهى از مردم گلايه مى كند، ليكن اين اظهارات در فضاهاى خاص است و به هيچ وجه با مردم دارى حضرت ناسازگارى نخواهد داشت. كه توضيح بيشتر آن در بخش بررسى روحيات مردم كوفه در همين نوشتار آمده است. با اين بيان روشن مى شود كه مردم داراى يكى از محورهاى ارزشى در سيره امام به ويژه در حكومتدارى است، كه براى همگان الگو است.
پىنوشتها:
1ـ نهج البلاغه، نامه 31، ص .397
2ـ نهج البلاغه، نامه 53، .428
3ـ همان، ص .427
4ـ نهج البلاغه، صبحى الصالح، خ 27، ص .70
5ـ طبرى، ج 4، ص 152 و .153
6ـ همان.
امام على عليه السلام الگوى زندگى ص 131