این کتاب همانطور که از نام آن مشخص است در قالب حکایتهایی زیبا و تامل برانگیز روایت شده است. حکایت دولت و فرزانگی، داستان جوان 32 سالهای است که از شغل فعلیاش خسته و بیزار شده است و به دنبال راهی میگردد تا درآمد خود را افزایش دهد اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه میشود. او نزد عموی ثروتمندش میرود و از او پول میخواهد اما عمویش از دادن پول به او خودداری میکند و به جای این کار جوان را به شهری دور افتاده که باغبانی سالمند به نام «آنی» در آن زندگی میکند، میفرستد.