PDF نسخه کامل رمان سس خردل ( فصل اول و دوم )
از فاطمه مهراد با لینک مستقیم
ژانر رمان : طنز، عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : 1277+1815=3092
کیفیت فایل : عالی
موضوع
ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه. روزی از روزا، این دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمیدونه. قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!
قسمتی از داستان سس خردل فصل اول:
اومدم بیرون و امیر حافظ ویلچر بابا رو به سمت بیرون آروم هل داد. درو قفل کردم و هول زده دنبالشون راه افتادم. در حینی که امیر حافظ مشغول سوار کردن بابا تو ماشین بود، با صدای سوتی که اومد هر سه نفرمون سرمون به سمت صدا برگشت مهران و دار و دسته اش طبق معمول معرکه گرفته بود.
-به به آقای بوکسور معروف. لبم رو گاز گرفتم. مطمئن بودم یه ابرو ریزی تو راهه… فورا پیشدستی کردم. -بهتره بریم داره دیر میشه. ولی دوباره صدای نحس مهران بلند شد. -چه عجله ايه حالا خوشگلم. و قبل از اینکه بتونم چیزی بگم با کشیده شدن بازوم پرت شدم سمتش… این وسط امیرحافظ
با چشمای ریز نگامون میکرد. -ببین جناب بوكسور… فشار دستش دور بازوم بیشتر شد: این دختر برای منه. با این حرف ناباور برگشتم و نگاهی بهش انداختم… چی داشت میگفت؟ برخلاف مهران که معرکه راه انداخته بود امیرحافظ با همون پرستیژ خاصش چنگی لای موهاش زد و گفت: خب؟ الان
میخواستی به رخم بکشی؟ و قبل از اینکه مهران چیزی بگه اشارهای بهم بهت زده کرد: مثل اینکه عروس خانوم خودشون خبر ندارن… با این حرفش اروم خندید و منم پقی زدم زیر خنده. لامصب بد تخریب میکرد. مهران یکم سرخ سفید شد ولی کوتاه نیومدو قلدر گفت: ایشالا به زوری رسمیش میکنم …
قسمتی از رمان سس خردل فصل دوم :
نمیدونم چقدر گذشته بود و داشتم نگاهشون میکردم ولی بالاخره با صدای ارسلان که مدام اسمم رو صدا میکرد سر چرخوندم و به سمتش برگشتم.
نفس خندون تو بغل ارسلان بود و موهاش رو میکشید، لبخند محوی زدم و گفتم: جانم؟
با خنده نگاهم کرد: فکر میکنم الان موقع سورپرایز دوم باشه، دسته بچه هارو بگیر بیا بریم که میخوام حسابی ذوق زده ات کنم.
بابا با خنده دستش رو پشت کمرم گذاشت و دست نبات رو گرفت.
لبخندی زدم و رو به ارش که بی صدا نگاهمون میکرد، گفتم: آقا کوچولو تو ام دست منو میگیری؟
مکثی کرد و دستش رو جلو آورد و دستم رو گرفت. خم شدم و بوسهی محکمی به گونش زدم.
-خوش گذشت؟
سرش تکون داد و اروم خندید.