بخشی از کتاب چوب نروژی: «وقتی چشمهایم را میبندم، هنوز میتوانم آن روز پاییزی را به یاد بیاورم. باد ملایمی میوزید و برگهای زرد و نارنجی را در هوا میرقصاند. من و نائوکو در پارک قدم میزدیم و او داشت از خاطرات کیزوکی حرف میزد. صدایش آرام و شکننده بود، مثل نجوای برگهای پاییزی. گاهی مکث میکرد، انگار که کلمات درست را جستجو میکرد، و من در آن لحظات سکوت، صدای قدمهایمان را روی برگهای خشک میشنیدم. آن روز فهمیدم که گاهی سکوت میتواند بیشتر از هزاران کلمه حرف برای گفتن داشته باشد. نائوکو آن روز کت قهوهای قدیمیاش را پوشیده بود، همان که همیشه میگفت بوی پاییز میدهد. زندگی در خوابگاه دانشجویی شبیه زندگی در یک جزیره دورافتاده بود. هر کس در اتاق کوچک خودش، مثل راهبی در صومعه، با کتابهایش و افکارش تنها بود. صدای موسیقی از اتاقهای مختلف میآمد، گاهی بیتلز، گاهی موتسارت، و گاهی هم سکوتی سنگین که انگار میخواست تمام صداهای دنیا را در خودش حل کند. من ساعتها در تختم دراز میکشیدم و به سقف خیره میشدم، به صداهای مبهم راهرو گوش میدادم و به این فکر میکردم که چطور میشود در میان این همه آدم، اینقدر تنها بود. شبها، وقتی نمیتوانستم بخوابم، به یاد حرفهای نائوکو میافتادم و به این فکر میکردم که شاید او هم همین حالا به سقف اتاقش خیره شده و به همین چیزها فکر میکند.»
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 157 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 21
حجم محصول:0 کیلوبایت